در میان نویسندگان ادبیات دفاع مقدس، نام داوود امیریان با ترکیبی از طنز، تخیل و روایتهای انسانی از جنگ گره خورده است؛ نویسندهای که از دهه ۷۰ با آثاری چون «رفاقت به سبک تانک»، «گردان قاطرچیها» و «جام جهانی در جوادیه» توانست نسل تازهای از مخاطبان را با فضای جبهه و جنگ آشنا کند؛ فضایی که در قلم او نه فقط میدان نبرد، بلکه صحنهای از شوخطبعی، رفاقت و زندگی بود.
امیریان که متولد ۱۳۴۹ در کرمان است، از نخستین نویسندگانی بود که روایت دفاع مقدس را از قالبهای رسمی بیرون آورد و با نگاهی صمیمی و در عین حال هنرمندانه به میان مردم برد. آثار او بارها برنده جوایز ادبی شده و بسیاری از کتابهایش در شمار پرفروشترین آثار حوزه نوجوان قرار گرفتهاند.در سالهای اخیر گرچه حضورش در بازار نشر کمتر شده، اما او همچنان یکی از چهرههای فعال و اثرگذار ادبیات جنگ محسوب میشود. امیریان میگوید این فاصله، نشانه کنارهگیری از نوشتن نیست، بلکه نتیجه شرایط زمانه و سختگیری بیشتر خودش در مسیر نویسندگی است.این گفتوگو در شرایطی انجام شد که این نویسنده برای شرکت در یک نشست به مشهد آمده بود. امیریان از دغدغههای این روزهایش تا نگاهش به زبان روایت، نقش طنز در ادبیات جنگ، چالشهای انتشار اثر و حتی دیدگاهش درباره هوش مصنوعی سخن گفت.
در نوشتن سختگیر شدهام
او در گفتوگو با ما درباره علت کمکاریاش در سالهای اخیر گفت: به هیچ وجه فاصلهای از نوشتن نگرفتهام. بعضی وقتها شرایط زمانه طوری پیش میرود که نویسنده کمتر دیده میشود یا آثارش در روند انتشار معطل میماند. گاهی هم خود نویسنده به مرور سختگیرتر میشود و میخواهد اثری بنویسد که از نظر خودش کاملتر باشد. شاید از بیرون این موضوع به صورت فاصله دیده شود، اما در واقع من همیشه مشغول نوشتن بودهام. در حال حاضر اثری درباره حاجقاسم سلیمانی نوشتهام که کار نگارشش تمام شده، اما هنوز به انتشاراتی ندادهام و برای سال آینده منتشر میشود.
نویسنده «جام جهانی در جوادیه» درباره زبان و شیوه روایت در داستاننویسی دفاع مقدس توضیح داد: یکی از آسیبهایی که در این حوزه میبینم، استفاده افراطی از زبان روز و واژههای امروزی است. بعضی نویسندهها فکر میکنند اگر قرار است برای نسل امروز بنویسند، باید حتماً از لحن و اصطلاحات همین دوره استفاده کنند، در حالی که این نگاه اشتباه است. اگر هدف، ماندگاری و ارتباط طولانیمدت با خواننده باشد، زبان باید فراتر از زمان باشد. باید طوری بنویسیم که اگر ۳۰ یا ۵۰ سال بعد هم کسی داستان را خواند، همچنان با آن ارتباط بگیرد. شخصاً تلاش میکنم از واژههایی استفاده نکنم که محدود به دوره خاصی هستند، هر چند در نهایت سلیقهها متفاوت است و هر نویسنده مسیر خودش را دارد.او افزود: در واقع ما نباید دفاع مقدس را در قاب زمان حال حبس کنیم. آن دوران، بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ماست. باید طوری روایت شود که نسلهای آینده هم بتوانند با آن همذاتپنداری کنند. استفاده از زبان فاخر و در عین حال صمیمی، یکی از راههای ماندگار کردن این آثار است.
ما هنوز داستاننویسی درباره آن سالها را شروع نکردهایم
امیریان با تأکید بر اینکه ظرفیتهای دفاع مقدس هنوز دستنخورده مانده است، گفت: جنگ ۱۲روزه یا موضوعات مشابه هر کدام جای خودشان را دارند، اما درباره هشت سال دفاع مقدس ما هنوز به طور جدی وارد داستاننویسی نشدهایم. با وجود این همه کتاب و اثر، من معتقدم تازه در ابتدای راه هستیم. آن سالها پر از ماجرا و روایتهای انسانی است که هنوز ناگفته ماندهاند. هر گوشه از آن دوران میتواند سوژه یک رمان باشد. ما هنوز فقط سطح رویی را نوشتهایم و عمق آن باقی مانده است.
او ادامه داد: به نظر من داستاننویسی درباره جنگ هیچ وقت خستهکننده نمیشود. موضوع تکراری نیست، بلکه زاویه نگاه ماست که میتواند تکراری شود. هنر نویسنده در این است که بتواند از دل همان فضا و همان واقعیتها، روایتی تازه، انسانی و تأثیرگذار بیرون بکشد؛ روایتی که نسل امروز هم با آن ارتباط برقرار کند.
هوش مصنوعی جای احساس را نمیگیرد
امیریان در بخشی دیگر از گفتوگو به نقش هوش مصنوعی در حوزه خلاقیت پرداخت و با نگاهی انتقادی گفت: هوش مصنوعی شاید بتواند جای خیلی چیزها را بگیرد؛ میتواند طرح بسازد، تحلیل کند یا حتی متنی بنویسد، اما جای داستاننویسی را نه. داستان حاصل ذهن، احساس، تجربه و تخیل انسان است. یک خودرو هر قدر هم پیشرفته باشد، احساس انسانی ندارد. تا زمانی که هوش مصنوعی نتواند مانند انسان احساس کند، رنج و عشق و دلتنگی را بفهمد، نمیتواند داستانی بنویسد که بر دل خواننده بنشیند. حتی اگر روزی این فناوری خیلی پیشرفت کند، باز هم جای داستاننویس را نمیگیرد.
روایت زیاد، رمان کم؛ طنز فراموش شده
آقای نویسنده در بخش دیگری از سخنانش درباره وضعیت کنونی داستاننویسی اظهار کرد: در حال حاضر بیشتر کارها به سمت روایت رفتهاند و تعداد رمانهای جدی کمتر شده است. طنز هم تقریباً فراموش شده. اگر هم اثری در این زمینه نوشته شود، معمولاً کمتر مورد استقبال قرار میگیرد یا حمایت نمیشود. متأسفانه نهادهایی که باید پشتیبان نویسنده باشند نه تنها حمایتی نمیکنند، بلکه گاهی با سختگیری و بیاعتمادی، نویسنده را از ادامه کار دلسرد میکنند. بعضی از نویسندگان در نهایت عطای کار را به لقایش میبخشند و به سراغ شغل دیگری میروند.
او در ادامه از سانسور نیز بهعنوان یکی از چالشهای اصلی یاد کرد و گفت: بخش زیادی از مشکلات نویسندهها به سانسورهای بیمورد برمیگردد. گاهی افرادی درباره آثار دفاع مقدس نظر میدهند که نه آن دوران را تجربه کردهاند و نه شناخت درستی از فضای جنگ دارند. مثل این است که کسی بخواهد درباره دوران پیامبران قضاوت کند، در حالی که خودش در آن زمان حضور نداشته است. این برخوردها سبب میشود نویسندهها ترجیح دهند به جای نوشتن از جنگ و دفاع مقدس، به سراغ موضوعات اجتماعی بروند تا دردسر کمتری داشته باشند.
امیریان با اشاره به علاقهاش به طنز در داستان بیان کرد: دوستان زیادی درباره تلخیها و سختیهای جنگ نوشتهاند و این لازم است، اما من معتقدم از دل همان روزهای سخت هم میتوان لحظات طنز و شوخطبعی را پیدا کرد. طنز به معنای تمسخر نیست؛ بلکه نگاهی انسانی و امیدوارانه به زندگی است. در جهان داستان، حتی از دل تراژدی هم میشود طنز ساخت. این هنر نویسنده است که از دل تلخی، لبخند بیرون بیاورد.
نسل جدید، مخاطب واقعی ادبیات دفاع مقدس
این نویسنده باسابقه در پایان درباره علاقه نسل جدید به موضوعات دفاع مقدس گفت: برخلاف تصور خیلیها، نسل امروز از کتابهای دفاع مقدس استقبال میکند. وقتی کاری خوب و با قلم قوی نوشته شود، مخاطب خودش را پیدا میکند. من اصلاً باور ندارم که نسل جدید بیعلاقه است. نوجوانان امروز احترام خاصی برای شهدا، جانبازان و رزمندگان قائلاند. حتی اگر از شرایط اجتماعی یا سیاسی کشورشان گلایه داشته باشند، اعتقاداتشان نسبت به ارزشهای انسانی و ایثار همچنان پابرجاست. مهم این است که ما نویسندهها بتوانیم با زبان درست و روایت صادقانه، آن باورها را زنده نگه داریم.
امیریان تأکید کرد: دفاع مقدس بخشی از هویت این سرزمین است. نوشتن درباره آن فقط بازگویی تاریخ نیست، بلکه یادآوری انسانیت، وفاداری و ایمان است. تا زمانی که این ارزشها زندهاند، داستاننویسی درباره آن سالها هم ادامه خواهد داشت.




نظر شما